1 دلی کز بیخودی گرم سراغ عشق میگردد به گرد شهر و کو بر کف چراغ عشق میگردد
2 ز تاب مهربانی میپزد در تابه خامی کسی کز درد تو قانع به داغ عشق میگردد
1 چمن جلوه کن غبار مرا سبز کن باغ انتظار مرا
2 دل و یادش خدا نگهدارد در طلسم خزان بهار مرا
1 شمشیر تو قبله گاه سرها پروانه ناوکت جگرها
2 پرواز وفاست گلفشان تر بر باد دهیم بال و پرها
1 اگر ز درد نشانی بود فغان تو را شکستگی نکند صید استخوان تو را
2 به راه بیدلی خود چو عکس آینه باش که از تو شوق کند جستجو نشان تو را