1 ای دل ز سفر تحفه چه سوز آوردی وز عشق چه حرف دلفروز آوردی
2 تا ذروه وصل صد مقامست بگو با دوست کجا شبی به روز آوردی؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 غبار از دل به مژگان روبم و بینم نشانش را به آب دیده شویم خاک و جویم آستانش را
2 ز مستیهای شوق آن بلبل شوریدهاحوالم که نشناسد اگر صدبار بیند آشیانش را
1 هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست وان که محو تو شد اندیشه حرمانش نیست
2 دل به حسن تو مقید شد و جاوید بماند که ز فکر تو برون آمدنش آسانش نیست
1 ای کرده خراب خانهها را بر هم زده آشیانهها را
2 صیادوَشان به دام زلفت درباخته صید خانهها را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **