دل که ازمن مر ترا فرجام ننگ از غالب دهلوی غزل 326

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

دل که ازمن مر ترا فرجام ننگ آرد همی

1 دل که ازمن مر ترا فرجام ننگ آرد همی بر سر راه تو با خویشم به جنگ آرد همی

2 پنجه نازک ادایش را نگاری دیگر است خون کند دل را نخست آنگه به چنگ آرد همی

3 بوسه گر خواهی بدین شنگی بپیچد تنگ تنگ عذر اگر باید به مستی رنگ رنگ آرد همی

4 آن که جوید از تو شرم و آن که خواهد از تو مهر تقوی از میخانه و داد از فرنگ آرد همی

5 بازوی تیغ آزمایی داشتی انصاف نیست کز تو بختم مژده زخم خدنگ آرد همی

6 گر نه در تنگی دهان دوست چشم دشمن است از چه رو بر کامجویان کار تنگ آرد همی؟

7 تا در آن گیتی شوم پیش شهیدان شرمسار رنجد و بیهوده در قتلم درنگ آرد همی

8 خواهدم در بند خویش اما به فرجام بلا حلقه دام من از کام نهنگ آرد همی

9 همچنان در بند سامان مرادش سنجمی گر به جای شیشه بخت از دوست سنگ آرد همی

10 چشم خلقی سرمه جوی و روی غالب در میان در رهش اندیشه با بادم به جنگ آرد همی

عکس نوشته
کامنت
comment