-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر در کف پایت نهم، ای یار یگانه روزی که درآیی ز درم مست شبانه
2 در صورت خوبان همه نوریست الهی از شمع رخت میزند آن نور زبانه
3 با چشم تو یک رنگ چو گشتیم به مستی جز چشم تو ما را که برد مست به خانه؟
4 هر چند که جان را بر لعل تو بها نیست شرطیست که امروز نجوییم بهانه
5 آنی تو، که جز با تو درین ملک ندیدیم خوی ملکی با کس و روی ملکانه
6 جز یاد جمالت همه ذوقست خرافات جز قصهٔ عشقت همه با دست و فسانه
7 با غمزهٔ رویت سخن خال نگوییم زنهار! که ما غره نگشتیم به دانه
8 آنجا مطلب روزه و تسبیح، که در روی آواز مغنی بود و جام مغانه
9 با اوحدی امروز یکی باش، که مردم از دور نگویند: فلان بود و فلانه