مست می آمد و آیینه به دست از اسیر شهرستانی غزل 61

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

مست می آمد و آیینه به دست

1 مست می آمد و آیینه به دست مژه دارد گل خورشید پرست

2 شوخی مشرب خود را نازم هر گه از دام تمنای تو جست؟

3 مرد در عالم معنی هم مرد چقدر توبه ناکرده شکست

عکس نوشته
کامنت
comment