به زال از سرایندهٔ فرامرزنامه فرامرزنامه 188

سرایندهٔ فرامرزنامه

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

سرایندهٔ فرامرزنامه

به زال ستمدیده رفت آگهی

1 به زال ستمدیده رفت آگهی که گشت از فرامرز،گیتی تهی

2 بزد آه و بگسست از لب،نفس همی زد سر خویش را بر قفس

3 همی گفت کای بیوفا روزگار برآوردی از ما به یک ره دمار

4 همان خواهرانش خبر یافتند زگیتی همه روی برتافتند

5 به خنجر بریدند عنبر کمند به فندق شخودند بادام وقند

6 ز نرگس،شب وروز در ریختند به مشک سیه خاک بربیختند

7 شب وروز،گریه شد کارشان زدن دست بر سینه،کردارشان

8 هرآن کس کزین داستان یاد کرد دلش گشت از کین بهمن به درد

9 زکار فرامرز پرداختیم جهان ار ازین سوز بگداختیم

10 جهان ای برادر نماند به کس دل اندر جهان آفرین بند وبس

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر