-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از نوا بر من قیامت رفت و کس آگاه نیست پیش محفل جز بم و زیر و مقام و راه نیست
2 در نهادم عشق با فکر بلند آمیختند ناتمام جاودانم کار من چون ماه نیست
3 لب فروبند از فغان در ساز با درد فراق عشق تا آهی کشد از جذب خویش آگاه نیست
4 شعله ئی میباش و خاشاکی که پیش آید بسوز خاکیان را در حریم زندگانی راه نیست
5 جره شاهینی بمرغان سرا صحبت مگیر خیز و بال و پر گشا پرواز تو کوتاه نیست
6 کرم شب تاب است شاعر در شبستان وجود در پر و بالش فروغی گاه هست و گاه نیست
7 در غزل اقبال احوال خودی را فاش گفت زانکه این نو کافر از آئین دیر آگاه نیست