رفت یک روزی از عطار نیشابوری الهی نامه 3232

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

رفت یک روزی مگر بهلول مست

1 رفت یک روزی مگر بهلول مست در بر هارون و بر تختش نشست

2 خیل او چندان زدندش چوب و سنگ کز تن او خون روان شد بیدرنگ

3 چون بخورد آن چوب بگشاد او زفان گفت هارون را که ای شاه جهان

4 یک زمان کاین جایگه بنشستهام از قفا خوردن ببین چون خستهام

5 تو که اینجا کردهٔ عمری نشست بس که یک یک بند خواهندت شکست

6 یک نفس را من بخوردم آن خویش وای بر تو زانچه خواهی داشت پیش

عکس نوشته
کامنت
comment