سیف فرغانی

سیف فرغانی

سیف فرغانی
سیف فرغانی

زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان از سیف فرغانی غزل 115

غزل 115 ام از 736 غزلیات

زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت

1 زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت جان ندارد زنده یی کو حالت ایشان نداشت

2 مرد همچون گل اگر از رنگ باشد مایه دار رنگ سودش کی کند چون بوی درویشان نداشت

3 ای بسا درویش زنده دل که در دنیای دون خفت بر خاک وز خاکش گرد بر دامان نداشت

4 اهل دنیا چون شترمرغند (و) درویش اندرو بلبل قدسیست، الفت با شترمرغان نداشت

5 هرکه از شور آب فقرش کام جان شیرین نشد غیر زهر اندر نواله غیر خون برخوان نداشت

6 بس سیه کاسه است دنیا گرد خوان او مگرد کو نمک در شوربا و چاشنی در نان نداشت

7 پادشاهی فقر و هر کو آن ندانست این نگفت کامرانی عشق و آن کو این نورزید آن نداشت

8 پادشاهانت چه قصد ملک درویشی کنند با همه شمشیرزن کین مملکت سلطان نداشت

9 هرکرا از درد عشق دوست دل بیمار نیست همچو عیسی مرده را گر روح بخشد جان نداشت

10 باش تا فردا ببینی خواجه در مضمار حشر همچو خر در گل، که اسبی بهر این میدان نداشت

11 بی کمال قوت عشق ای بسی لاحول گوی کو چو شیطان ماند و انسان بودنش امکان نداشت

12 ای بسا زنده که خود را کس شمرد و چون بمرد در کفن سگ شد که اندر پیرهن انسان نداشت

13 سیف فرغانی برای طعمه طفلان راه مادر طبع کسی این شیر در پستان نداشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت

شاعر شعر زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت چه کسی است ؟

شاعر شعر زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت سیف فرغانی می باشد.

شعر زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت چیست ؟

قالب شعر زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت غزل است

مضمون اصلی شعر زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.