در عشق کار بوده و سامان از نظیری نیشابوری غزل 370

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

در عشق کار بوده و سامان نبوده شرط

1 در عشق کار بوده و سامان نبوده شرط سر بوده و طریق گریبان نبوده شرط

2 گفتم چنان که درد دهندم دوا دهند افغان که نام بردن درمان نبوده شرط

3 بر خلق بوده بیشتر آسان گریستن با چشم خون فشان لب خندان نبوده شرط

4 طاعت به باد دادن و ایمان به پا زدن در کیش گبر و دین مسلمان نبوده شرط

5 پیمانت استوار به صد نقض می شود در عهد کس شکستن پیمان نبوده شرط

6 بهتان گنج بر دل مسکین نهاده اند ورنه خراج، بر ده ویران نبوده شرط

7 در عین اتحاد حجاب از برای چیست گر از نخست، حسرت و حرمان نبوده شرط

8 ناهید و زهره شاد نسازد به جام صوت آن را که از ازل دل شادان نبوده شرط

9 در خواب می رسید به یوسف پیام مصر آسودنش به مأمن کنعان نبوده شرط

10 منصور را که رخصت اظهار داده اند غیر از قصاص و محنت زندان نبوده شرط

11 چون گو سر از نظاره «نظیری » به باد داد خود را نمودن از سر میدان نبوده شرط

عکس نوشته
کامنت
comment