جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2450

غزل 2450 ام از 6329 غزلیات

در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری

1 در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری و آن لطف بی‌حد زان کند تا هیچ از حد نگذری

2 با صوفیان صاف دین در وجد گردی همنشین گر پای در بیرون نهی زین خانقاه شش دری

3 داری دری پنهان صفت شش در مجو و شش جهت پنهان دری که هر شبی زان در همی‌بیرون پری

4 چون می‌پری بر پای تو رشته خیالی بسته‌اند تا واکشندت صبحدم تا برنپری یک سری

5 بازآ به زندان رحم تا خلقتت کامل شدن هست این جهان همچون رحم این جمله خون زان می‌خوری

6 جان را چو بررویید پر شد بیضه تن را شکست جان جعفر طیار شد تا می‌نماید جعفری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری

شاعر شعر در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری چه کسی است ؟

شاعر شعر در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری چیست ؟

قالب شعر در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری غزل است

مضمون اصلی شعر در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر