قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

قصاب کاشانی
قصاب کاشانی

تا دست شانه در شکن زلف یار از قصاب کاشانی غزل 118

غزل 118 ام از 356 غزلیات

تا دست شانه در شکن زلف یار بود

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 تا دست شانه در شکن زلف یار بود روزم ز رشگ تیره چو شب‌های تار بود

2 گردیده سرخ هر مژه ما ز خون دل پیوسته دست و دیده ما در نگار بود

3 وحشت تمام رفت ز یاد غزال‌ها هرگاه در سر تو هوای شکار بود

4 آرام رسم کشته شمشیر ناز نیست گر تن قرار یافته جان بی‌قرار بود

5 لب‌تشنه‌ای به وادی هجران نمانده بود از بس که تیر غمزه او آب‌دار بود

6 شد دیده‌ام به دور خطش اشک‌ریزتر زآب و هوای عشق خزان در بهار بود

7 دل کرد آنچه کرد که داغش نصیب باد خونی که ریخت دیده نه از انتظار بود

8 خنجر به هم کشیده دو چشمم ز دیدنت خوش فتنه‌ای ز حسن تو در روزگار بود

9 قصاب گفته است به جای شکر کلام قنادی محله او ذوالفقار بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا دست شانه در شکن زلف یار بود

شاعر شعر تا دست شانه در شکن زلف یار بود چه کسی است ؟

شاعر شعر تا دست شانه در شکن زلف یار بود قصاب کاشانی می باشد.

شعر تا دست شانه در شکن زلف یار بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر تا دست شانه در شکن زلف یار بود چیست ؟

قالب شعر تا دست شانه در شکن زلف یار بود غزل است

مضمون اصلی شعر تا دست شانه در شکن زلف یار بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین است.
قصاب کاشانی

تا دست شانه در شکن زلف یار از قصاب کاشانی غزل 118

غزل 118 ام از 356 غزلیات
بنر