گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند از وحشی بافقی غزل 104

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت

1 گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت آتش به جای آب ز چشمم فشاند و رفت

2 آمد چو باد و مضطربم کرد همچو برق وز آتشم زبانه به گردون رساند و رفت

3 برخاستم که دست دعایی برآورم دشنام داد و راه دگر کرد و راند و رفت

4 از پی دویدمش که عنان گیریی کنم افراشت تازیانه و مرکب جهاند و رفت

5 وحشی نشد نصیبم ازو تازیانه‌ای چشمم به حسرت از پی او بازماند و رفت

عکس نوشته
کامنت
comment