1 هر روز گرفت خانهٔ کعبه شرف از مولد شیر حق، شهنشاه نجف
2 جز ذات محمّدی نیامد به وجود یکتا گهری چو ذات حیدر ز صدف
1 جلوهٔ روی تو آفتاب ندارد نشئهٔ ماء تو را شراب ندارد
2 طرّه مده پیچ و تاب، باز کن از هم غالیه آنقدر پیچ تاب ندارد
1 فصل بهار شد، بیا تا به خُم آوریم رو، کز سر شط خُم کِشیم آب طَرَب سبو سبو
2 گریه نمیدهد امان تا به تو من بیان کنم قصهٔ جور زلف تو، نکته به نکته مو به مو