وحشی بافقی

وحشی بافقی

وحشی بافقی
وحشی بافقی

شوقم گرفت و از در عقلم برون از وحشی بافقی غزل 198

غزل 198 ام از 651 غزلیات

شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید

1 شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید یکروزه مهر بین که به عشق و جنون کشید

2 آن آرزو که دوش نبودش اثر هنوز بسیار زود بود به این عشق چون کشید

3 فرهاد وضع مجلس شیرین نظاره کرد برجست و رخت خود به سوی بیستون کشید

4 خود را نهفته بود بر این آستانه عشق بیرون دوید ناگه و مارا درون کشید

5 آن نم که بود قطره شد و قطره جوی آب وز آب جو گذشت به توفان جنون کشید

6 زین می به جرعهٔ دگر از خود برون رویم زین بادهای درد که از ما فزون کشید

7 وحشی به خود نکرد چنین خوار خویش را گر خواریی کشید ز بخت زبون کشید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید

شاعر شعر شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید چه کسی است ؟

شاعر شعر شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید وحشی بافقی می باشد.

شعر شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید چیست ؟

قالب شعر شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید غزل است

مضمون اصلی شعر شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر