- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اولیا را از این خدا فرمود نیستشان خوف از فنای وجود
2 در پناهم ز هر بلا ایمن خوش وسرمست در لقا ساکن
3 خنک آنکس که حق ورا یار است جان او مست و غرق انوار است
4 هر دمش از خدا رسد کامی برتر از دو جهان برد گامی
5 از ورای زمین و هفت سما سوی جانان روانه در بیجا
6 در جهانی که آن ندارد حد اندر او نیست ضد ّ و ند و عدد
7 گذر از چون که یار بیچون است هر که در چون بماند آن دون است
8 هرکه بگذشت از ح جاب صور نوع دیگر بود ورا کر و فر
9 نفس سرکش ورا زبون گردد ایزدش یار و رهنمون گردد
10 هر که حق را بود بجان جویان حق ورا هست همچنان جویان
11 بلکه آن جستجوی عشق و قلق اندرو پست شد ز بر تو حق
12 چون کنی فهم این سر از ایمان پس بدانی که نیست کس جویان
13 جز خدای علیم در دو جهان نیست جوینده آشکار و نهان
14 هست از نامهاش یک طالب طلب جمله عکس آن غالب
15