- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر کس نمانده سنگم زد و چشم شوخ و شنگش سخنم گران به طبعش خردم سبک به سنگش
2 نظرم درو معطل خبرم درو مأول نه تصورش به شکلش نه حکایتش به رنگش
3 به کرشمه های ابرو خبرم دهد وگرنه سخنش به حیله یابد اثر از دهان تنگش
4 چو به خانه دیر ماند همه اهل شهر کورش چو به کوچه زود آید همه خلق کوی لنگش
5 نشود که خصم باشد دل مهربان مؤمن به بتی که دوست دارد دل کافر فرنگش
6 مژه چون صف مهاجر همه معجز و کرامت دل ما چو فرق منکر شده پایمال خنگش
7 به مصاف چون ننازم به نیام سینه تیغش به سپهر چون نتازم به کمان دل خدنگش
8 به قصور توبه گیرم در خلوتم نبندد چه نوا مغنئی را که شکسته است چنگش
9 به کدام قدر گیری سر ره برو «نظیری » ز نیاز تست عارش ز سلام تست ننگش