شکم صوفیی را زبون کرد از سعدی شیرازی بوستان 6

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

شکم صوفیی را زبون کرد و فرج

1 شکم صوفیی را زبون کرد و فرج دو دینار بر هر دوان کرد خرج

2 یکی گفتش از دوستان در نهفت چه کردی بدین هر دو دینار؟ گفت

3 به دیناری از پشت راندم نشاط به دیگر، شکم را کشیدم سماط

4 فرومایگی کردم و ابلهی که این همچنان پر نشد وآن تهی

5 غذا گر لطیف است و گر سرسری چو دیرت به دست اوفتد خوش خوری

6 سر آنگه به بالین نهد هوشمند که خوابش به قهر آورد در کمند

7 مجال سخن تا نیابی مگوی چو میدان نبینی نگه دار گوی

8 وز اندازه بیرون، مرو پیش زن نه دیوانه‌ای تیغ بر خود مزن

9 به بی رغبتی شهوت انگیختن به رغبت بود خون خود ریختن

عکس نوشته
کامنت
comment