گفت از جلال الدین محمد مولوی مثنوی معنوی 70

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

گفت غیر راستی نرهاندت

1 گفت غیر راستی نرهاندت داد سوی راستی می‌خواندت

2 راست گو تا وا رهی از چنگ من مکر ننشاند غبار جنگ من

3 گفت چون دانی دروغ و راست را ای خیال اندیش پر اندیشه‌ها

4 گفت پیغامبر نشانی داده است قلب و نیکو را محک بنهاده است

5 گفته است الکذب ریب فی القلوب گفت الصدق طمانین طروب

6 دل نیارامد ز گفتار دروغ آب و روغن هیچ نفروزد فروغ

7 در حدیث راست آرام دلست راستیها دانهٔ دام دلست

8 دل مگر رنجور باشد بد دهان که نداند چاشنی این و آن

9 چون شود از رنج و علت دل سلیم طعم کذب و راست را باشد علیم

10 حرص آدم چون سوی گندم فزود از دل آدم سلیمی را ربود

11 پس دروغ و عشوه‌ات را گوش کرد غره گشت و زهر قاتل نوش کرد

12 کزدم از گندم ندانست آن نفس می‌پرد تمییز از مست هوس

13 خلق مست آرزواند و هوا زان پذیرااند دستان ترا

14 هر که خود را از هوا خو باز کرد چشم خود را آشنای راز کرد

عکس نوشته
کامنت
comment