- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت غیر راستی نرهاندت داد سوی راستی میخواندت
2 راست گو تا وا رهی از چنگ من مکر ننشاند غبار جنگ من
3 گفت چون دانی دروغ و راست را ای خیال اندیش پر اندیشهها
4 گفت پیغامبر نشانی داده است قلب و نیکو را محک بنهاده است
5 گفته است الکذب ریب فی القلوب گفت الصدق طمانین طروب
6 دل نیارامد ز گفتار دروغ آب و روغن هیچ نفروزد فروغ
7 در حدیث راست آرام دلست راستیها دانهٔ دام دلست
8 دل مگر رنجور باشد بد دهان که نداند چاشنی این و آن
9 چون شود از رنج و علت دل سلیم طعم کذب و راست را باشد علیم
10 حرص آدم چون سوی گندم فزود از دل آدم سلیمی را ربود
11 پس دروغ و عشوهات را گوش کرد غره گشت و زهر قاتل نوش کرد
12 کزدم از گندم ندانست آن نفس میپرد تمییز از مست هوس
13 خلق مست آرزواند و هوا زان پذیرااند دستان ترا
14 هر که خود را از هوا خو باز کرد چشم خود را آشنای راز کرد