- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اوگفتن ما وتو به هر رنگ ضرور است اینش مکن اندیشهکه او از همه دور است
2 آیینهٔ تنزیه وکدورت چه خیال است جاییکه بطون منفعل افتاد ظهور است
3 واداشته افسانهات از فهم حقیقت این پنبهٔ گوشت اثر آتش طور است
4 یاران به تلاش من مجهول بخندید او در بر و من دربهدر، آخر چه شعور است
5 بر صبحدمگلشن ایجاد منازید هنگامهٔ بنیاد تبسمکده شوراست
6 دمسردی یاران جهان چند نهفتن دندان به هم خوردهٔ سرمازده عور است
7 از شخص به تمثال تسلی نتوان شد زحمتکش صیقل نشوی آینهکور است
8 جاییکه خموشیست سرو برگ سلامت هرگاه زبان بالگشاید پر مور است
9 پرغره نباشید چه تحقیق وچهتقلید اینها همه بیحاصلی عشق غیور است
10 بیدل به تو درهیچ مکان راه نبردیم آیینه سراب استکه تمثال تو دور است