گفت از جلال الدین محمد مولوی مثنوی معنوی 4

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

گفت عیسی را یکی هشیار سر

1 گفت عیسی را یکی هشیار سر چیست در هستی ز جمله صعب‌تر

2 گفتش ای جان صعب‌تر خشم خدا که از آن دوزخ همی لرزد چو ما

3 گفت ازین خشم خدا چبود امان گفت ترک خشم خویش اندر زمان

4 پس عوان که معدن این خشم گشت خشم زشتش از سبع هم در گذشت

5 چه امیدستش به رحمت جز مگر باز گردد زان صفت آن بی‌هنر

6 گرچه عالم را ازیشان چاره نیست این سخن اندر ضلال افکندنیست

7 چاره نبود هم جهان را از چمین لیک نبود آن چمین ماء معین

عکس نوشته
کامنت
comment