- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت دیوار قصر پادشهی که بلندی، مرا سزاوار است
2 هر که مانند من سرافرازد پایدار و بلند مقدار است
3 فرخم زان سبب که سایهٔ من جای آسایش جهاندار است
4 نقش بام و درم ز سیم و زر است پردهام از حریر گلنار است
5 در پناه من ایمن است ز رنج شاه، گر خفته یا که بیدار است
6 سوی من، دزد ره نیابد از آنک تا کمند افکند گرفتار است
7 همگی بر در منند گدای هر چه میر و وزیر و سالار است
8 قفل سیمم بنزد سیمگر است پردهٔ اطلسم ببازار است
9 با منش هیچ حیله در نگرفت گرچه شبگرد چرخ، غدار است
10 باد و برفم بسی بخست و هنوز قوت و استقامتم یار است
11 من ز تدبیر خود بلند شدم هر که کوته نظر بود خوار است
12 نیکبخت آنکه نیتش نیکوست نیکنام آنکه نیک رفتار است
13 قرنها رفت و هیچ خم نشدم گر چه دائم بپشت من بار است
14 اثر من بجای خواهد ماند زانکه محکمترین آثار است
15 پایه گفت اینقدر بخویش مناز در و دیوار و بام، بسیار است
16 اندر آنجا که کار باید کرد چه فضیلت برای گفتار است
17 نشنیدی که مردم هنری هنر و فضل را خریدار است
18 معرفت هر چه هست در معنی است نه درین صورت پدیدار است
19 گرچه فرخنده است مرغ همای چونکه افتاد و مرد، مردار است
20 از تو، کار تو پیشرفت نکرد نکتهٔ دیگری درین کار است
21 همه سنگینی تو، روی من است گر جوی، گر هزار خروار است
22 تو ز من داری این گرانسنگی پیکر بی روان، سبکسار است
23 همه بر پای، از ثبات منند هر چه ایوان و بام و انبار است
24 گر چه این کاخ را منم بنیاد سخن از خویش گفتنم عار است
25 کارها را شمردن آسان است فکر و تدبیر کار دشوار است
26 بار هر رهنورد، یکسان نیست این سبکبار و آن گرانبار است
27 هر کسی را وظیفه و عملی است رشتهای پود و رشتهای تار است
28 وقت پرواز، بال و پر باید که نه این کار چنگ و منقار است
29 همه پروردگان آب و گلند هر چه در باغ از گل و خار است
30 عافیت از طبیب تنها نیست هر ز دارو، هم از پرستار است
31 هر کجا نقطهای و دائرهایست قصهای هم ز سیر پرگار است
32 رو، که اول حدیث پایه کنند هر کجا گفتگوی دیوار است