جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 102

مثنوی معنوی 102 ام از 6329 دفتر اول

گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود

1 گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود حکمت باران امروزین چه بود

2 این ز بارانهای رحمت بود یا بهر تهدیدست و عدل کبریا

3 این از آن لطف بهاریات بود یا ز پاییزی پر آفات بود

4 گفت این از بهر تسکین غمست کز مصیبت بر نژاد آدمست

5 گر بر آن آتش بماندی آدمی بس خرابی در فتادی و کمی

6 این جهان ویران شدی اندر زمان حرصها بیرون شدی از مردمان

7 استن این عالم ای جان غفلتست هوشیاری این جهان را آفتست

8 هوشیاری زان جهانست و چو آن غالب آید پست گردد این جهان

9 هوشیاری آفتاب و حرص یخ هوشیاری آب و این عالم وسخ

10 زان جهان اندک ترشح می‌رسد تا نغرد در جهان حرص و حسد

11 گر ترشح بیشتر گردد ز غیب نه هنر ماند درین عالم نه عیب

12 این ندارد حد سوی آغاز رو سوی قصهٔ مرد مطرب باز رو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود

شاعر شعر گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود چه کسی است ؟

شاعر شعر گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود چیست ؟

قالب شعر گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر