گفت یک روزی از عطار نیشابوری الهی نامه 3148

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

گفت یک روزی همایی میپرید

1 گفت یک روزی همایی میپرید لشکر محمود هرکورا بدید

2 سر بسر در سایهٔ او تاختند خویش را بر یکدیگر انداختند

3 تا ایاز آمد بر مقصود شد در پناه سایهٔ محمود شد

4 پس دران سایه میان خاک راه هر زمان در سر بگشتی پیش شاه

5 آن یکی گفتش که ای شوریده رای نیست آنجا سایهٔ پرهمای

6 گفت سلطانم همای من بسست سایهٔ او رهنمای من بسست

7 چون بدانستم که کار اینست و بس در دو عالم روزگار اینست و بس

8 سر نپیچم هرگز از درگاه او میروم بی پاو سر در راه او

عکس نوشته
کامنت
comment