-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفت ای موسی ز من میجو پناه با دهانی که نکردی تو گناه
2 گفت موسی من ندارم آن دهان گفت ما را از دهان غیر خوان
3 از دهان غیر کی کردی گناه از دهان غیر بر خوان کای اله
4 آنچنان کن که دهانها مر ترا در شب و در روزها آرد دعا
5 از دهانی که نکردستی گناه و آن دهان غیر باشد عذر خواه
6 یا دهان خویشتن را پاک کن روح خود را چابک و چالاک کن
7 ذکر حق پاکست چون پاکی رسید رخت بر بندد برون آید پلید
8 میگریزد ضدها از ضدها شب گریزد چون بر افروزد ضیا
9 چون در آید نام پاک اندر دهان نه پلیدی ماند و نه اندهان