جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 110

مثنوی معنوی 110 ام از 6329 دفتر دوم

گفت دانایی برای داستان

1 گفت دانایی برای داستان که درختی هست در هندوستان

2 هر کسی کز میوهٔ او خورد و برد نی شود او پیر نی هرگز بمرد

3 پادشاهی این شنید از صادقی بر درخت و میوه‌اش شد عاشقی

4 قاصدی دانا ز دیوان ادب سوی هندوستان روان کرد از طلب

5 سالها می‌گشت آن قاصد ازو گرد هندوستان برای جست و جو

6 شهر شهر از بهر این مطلوب گشت نی جزیره ماند و نی کوه و نی دشت

7 هر که را پرسید کردش ریش‌خند کین کی جوید جز مگر مجنون بند

8 بس کسان صفعش زدند اندر مزاح بس کسان گفتند ای صاحب‌فلاح

9 جست و جوی چون تو زیرک سینه‌صاف کی تهی باشد کجا باشد گزاف

10 وین مراعاتش یکی صفع دگر وین ز صفع آشکارا سخت‌تر

11 می‌ستودندش بتسخر کای بزرگ در فلان اقلیم بس هول و سترگ

12 در فلان بیشه درختی هست سبز بس بلند و پهن و هر شاخیش گبز

13 قاصد شه بسته در جستن کمر می‌شنید از هر کسی نوعی خبر

14 بس سیاحت کرد آنجا سالها می‌فرستادش شهنشه مالها

15 چون بسی دید اندر آن غربت تعب عاجز آمد آخر الامر از طلب

16 هیچ از مقصود اثر پیدا نشد زان غرض غیر خبر پیدا نشد

17 رشتهٔ اومید او بگسسته شد جستهٔ او عاقبت ناجسته شد

18 کرد عزم بازگشتن سوی شاه اشک می‌بارید و می‌برید راه

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفت دانایی برای داستان

شاعر شعر گفت دانایی برای داستان چه کسی است ؟

شاعر شعر گفت دانایی برای داستان جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گفت دانایی برای داستان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گفت دانایی برای داستان چیست ؟

قالب شعر گفت دانایی برای داستان مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر گفت دانایی برای داستان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر