جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

گفت از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 8

مثنوی معنوی 8 ام از 6329 دفتر چهارم

گفت گفتم من چنین عذری و او

1 گفت گفتم من چنین عذری و او گفت نه من نیستم اسباب جو

2 ما ز مال و زر ملول و تخمه‌ایم ما به حرص و جمع نه چون عامه‌ایم

3 قصد ما سترست و پاکی و صلاح در دو عالم خود بدان باشد فلاح

4 باز صوفی عذر درویشی بگفت و آن مکرر کرد تا نبود نهفت

5 گفت زن من هم مکرر کرده‌ام بی‌جهازی را مقرر کرده‌ام

6 اعتقاد اوست راسختر ز کوه که ز صد فقرش نمی‌آید شکوه

7 او همی‌گوید مرادم عفتست از شما مقصود صدق و همتست

8 گفت صوفی خود جهاز و مال ما دید و می‌بیند هویدا و خفا

9 خانهٔ تنگی مقام یک تنی که درو پنهان نماند سوزنی

10 باز ستر و پاکی و زهد و صلاح او ز ما به داند اندر انتصاح

11 به ز ما می‌داند او احوال ستر وز پس و پیش و سر و دنبال ستر

12 ظاهرا او بی‌جهاز و خادمست وز صلاح و ستر او خود عالمست

13 شرح مستوری ز بابا شرط نیست چون برو پیدا چو روز روشنیست

14 این حکایت را بدان گفتم که تا لاف کم بافی چو رسوا شد خطا

15 مر ترا ای هم به دعوی مستزاد این بدستت اجتهاد و اعتقاد

16 چون زن صوفی تو خاین بوده‌ای دام مکر اندر دغا بگشوده‌ای

17 که ز هر ناشسته رویی کپ زنی شرم داری وز خدای خویش نی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفت گفتم من چنین عذری و او

شاعر شعر گفت گفتم من چنین عذری و او چه کسی است ؟

شاعر شعر گفت گفتم من چنین عذری و او جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر گفت گفتم من چنین عذری و او در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گفت گفتم من چنین عذری و او چیست ؟

قالب شعر گفت گفتم من چنین عذری و او مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر گفت گفتم من چنین عذری و او چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, می‌نوشی است.