1 یاد او کرد ز دل تا چشم حیران گل شکفت نام او بردم ز لب تا گوش مستان گل شکفت
2 بسکه لبریز تماشای تو بودم زیر تیغ از گل هر قطره خونم صد گلستان گل شکفت
1 دلم آیینه گر شرمندگی را وجودم داغ دارد بندگی را
2 خجل دارد دل کم فرصت من فروزان اختر فرخندگی را
1 بحر عشق است و وفا گوهر پاک است اینجا کشتی چاره گران سینه چاک است اینجا
2 سیر بازار وفا محشر ارباب دل است عالم تفرقه یک دامن پاک است اینجا
1 ای گلشن از بهار خیال تو سینهها برگ گل از طراوت نامت سفینهها
2 هرجا غمت رواج دهد گوهر شکست بر سنگ خاره رشک برند آبگینهها