- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کسی را مینوازد لطف و خاطر جستنت چون به نزد ما رسی، با خاطر آید جستنت
2 امشبم داغی نهادی از جفا بر دل، کزو سالها نتوان، اگر روزی بباید شستنت
3 من ترا میخواهم از دنیا، بهر منزل که هست ای که منزل در دلم داری ومن در جستنت
4 سرو بستانی دگر هرگز نرستی از زمین راستی را گر بدیدی اعتدال رستنت
5 با تو من عهد از میان جان شیرین کردهام وه! کرا دل میدهد عهد چنان بشکستنت؟
6 گر نخواهی تا چو من مسکین و بیمسکن شوی خاطر مسکین مسکینان نباید خستنت
7 اوحدی، چون دانهٔ خالش دلت را صید کرد بعد ازین از دام او ممکن نباشد جستنت