ما را به یک کرشمه ز اهل نیاز از غبار همدانی غزل 21

غبار همدانی

غبار همدانی

غبار همدانی

ما را به یک کرشمه ز اهل نیاز کرد

1 ما را به یک کرشمه ز اهل نیاز کرد پس پرده برگرفت و بما نیز ناز کرد

2 تا شاه ما ز کشور ما رخت بست و رفت خِیل بلا به کشور دل ترکتاز کرد

3 آوخ که نقد عمر عزیز از سر نیاز در مقدمش نثار نمودیم و ناز کرد

4 کوتاه کرد رشتۀ عمر غبار را تا زال چرخ رشته دوران دراز کرد

5 دوری نمود اگر چه به صورت ز چشم ما نزدیکی حقیقی ما را مجاز کرد

6 غم های مرده را به یکی نفخه زنده ساخت یارب چه صور بود که این نغمه ساز کرد

7 آلوده بود دامنم از اشک چشم و شیخ پنداشت باده است از آن احتراز کرد

8 لجاج غم به تربیتم رنجها کشید تا در غبار عشق مرا پاکباز کرد

عکس نوشته
کامنت
comment