-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جور بر من میپسندد دلبری زور با من میکند زورآوری
2 بار خصمی میکشم کز جور او مینشاید رفت پیش داوری
3 عقل بیچارهست در زندان عشق چون مسلمانی به دست کافری
4 بارها گفتم بگریم پیش خلق تا مگر بر من ببخشد خاطری
5 باز گویم پادشاهی را چه غم گر به خیلش در بمیرد چاکری
6 ای که صبر از من طمع داری و هوش بار سنگین مینهی بر لاغری
7 زآنچه در پای عزیزان افکنند ما سری داریم اگر داری سری
8 چشم عادت کرده با دیدار دوست حیف باشد بعد از او بر دیگری
9 در سراپای تو حیران ماندهام در نمیباید به حسنت زیوری
10 این سخن سعدی تواند گفت و بس هر گدایی را نباشد جوهری