ای رها کرده از جلال الدین محمد مولوی غزل 2776

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی

1 ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی حور را از دست داده از پی کمپیرکی

2 من گریبان می‌درانم حیف می‌آید مرا غمزه کمپیرکی زد بر جوانی تیرکی

3 پیرکی گنده دهانی بسته صد چنگ و جلب سر فروکرده ز بامی تا درافتد زیرکی

4 کیست کمپیرک یکی سالوسک بی‌چاشنی تو به تو همچون پیاز و گنده همچون سیرکی

5 میرکی گشته اسیر او گرو کرده کمر او به پنهانی همی‌خندد که ابله میرکی

6 نی به بستان جمال او شکوفه تازه‌ای نی به پستان وفای آن سلیطه شیرکی

7 خود ببینی چونک بگشاید اجل چشمت ورا رو چو پشت سوسمار و تن سیه چون قیرکی

8 نی خمش کن پند کم ده بند خواجه بس قوی است می‌کشد زنجیر مهرش بی‌مدد زنجیرکی

عکس نوشته
کامنت
comment