سویش ره آمد شد هر بوالهوسی از سحاب اصفهانی غزل 60

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

سویش ره آمد شد هر بوالهوسی نیست

1 سویش ره آمد شد هر بوالهوسی نیست کو در دل و جز او بدلم راه کسی نیست

2 با ناله ی دل نیست ز واماندگیم باک در گوش من اکنون که صدای جرسی نیست

3 گفتم که بر آرم نفسی با وی و اکنون کز لطف به بالین من آمد نفسی نیست

4 گوشی به حدیث چو منی نیز توان داد تا حرفی از آسایش کنج قفسی نیست

5 با آه من و اشک (سحاب) از چه ندانم کوی تو همان پاک ز هر خار و خسی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment