- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سویش ره آمد شد هر بوالهوسی نیست کو در دل و جز او بدلم راه کسی نیست
2 با ناله ی دل نیست ز واماندگیم باک در گوش من اکنون که صدای جرسی نیست
3 گفتم که بر آرم نفسی با وی و اکنون کز لطف به بالین من آمد نفسی نیست
4 گوشی به حدیث چو منی نیز توان داد تا حرفی از آسایش کنج قفسی نیست
5 با آه من و اشک (سحاب) از چه ندانم کوی تو همان پاک ز هر خار و خسی نیست