مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دلکش از فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دلکش

1 مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دلکش که دارد میل بالا شعله چون می‌خیزد از آتش

2 پر از پیکان حسرت چون نگردد سینه چاکم که من محروم و جا در پهلوی او می کند ترکش

3 بتندی محتسب در جام می منگر که می ترسم ز عکس تیره ات گردد مکدر باده بیغش

4 جهان جای مکافاتست ممکن نیست نستاند دل پرخون بجای جام پر می ساقی مهوش

5 غم و درد و بلا و محنت و اندوه و رسوایی همیشه عاشقان یک جهت را هست این هر شش

6 مگو از نوش راحت هیچ شهدی نیست شیرین تر ز ذوق زهر محنت هم مشو غافل گهی می چش

7 فضولی هیچ راحت بی مشقت نیست در عالم بباید ساختن با هر چه باشد خوش اگر ناخوش

عکس نوشته
کامنت