او چنان داند که ما در عشق از سنایی غزنوی غزل 289

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم

1 او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم یا دو چنگ از جور او در دامن دیگر زنیم

2 هر زمان ما را دلی کی باشد و جانی دگر تا به عشق بی‌وفایی دیگر آتش در زنیم

3 تا کی از نادیدنش ما دیده‌ها پر خون کنیم تا کی از هجران او ما دستها بر سر زنیم

4 گاه آن آمد که بر ما باد سلوت برجهد گاه آن آمد که ما با رود و رامشگر زنیم

5 گر فلک در عهد او با ما نسازد گو مساز ما به یک دم آتش اندر چرخ و بر چنبر زنیم

6 گه ز رخسار بتان بر لاله و گل می‌خوریم گه ز زلف دلبران با مشک و با عنبر زنیم

7 پشتمان از غم کمان شد از قدش تیری کنیم باده پیماییم از خم بر خم دیگر زنیم

عکس نوشته
کامنت
comment