-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دانسته بخت زلف ترا انتخاب کرد چندانکه شب دراز شد او نیز خواب کرد
2 ایدل به پشت گرمی اشک اینقدر مسوز خونابه کی تلافی سوز کباب کرد
3 سیری نداشت نرگست از خون ما چه شد بیمار را طبیب مگر منع آب کرد
4 معشوق اگرچه پرده نشین شد نهان شد غیرت بروی آب نقاب از حباب کرد
5 دایم چو شیشه باده بتکلیف خورده ایم اکنون مرا تغافل ساقی کباب کرد
6 پیر مغان جزای عمل زود می دهد تا توبه کرده ام بخمارم عذاب کرد
7 کلک سخن طراز، رگ خواب بخت بود زاندام که من گرفتمش آهنگ خواب کرد
8 دایم کلیم چون مزه از می جدا نباش ما را چو بخت شور طفیل شراب کرد