1 طمع دارد ز جانان زلف سرمد شهید کربلای عشق احمد
1 مرد از هجر روی تو ای نازنین فریاد رس خون شد دلم از خوی تو ای نازنین فریاد رس
2 هر سو رود از دیده خون، جولان کنان آید برون سروقد دلجوی تو، ای نازنین فریاد رس
1 ای خون فشرده در دل یاقوتت از رقم تیر فلک چو قوس ز رشک شده است خم
2 این بارهاست کز پی یک نامه سیاه آدم روانه گشت، نه لا بود و نه نعم
1 آنکه صد فضل بر روان دارد هر که سودای نام آن دارد
2 نام نامی او به بیت اخیر همچو در در صدف مکان دارد