خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

پشت پایی زد خرد را روی از خاقانی شروانی غزل 299

غزل 299 ام از 1365 غزلیات

پشت پایی زد خرد را روی تو

1 پشت پایی زد خرد را روی تو رنگ هستی داد جان را بوی تو

2 گشته چون من کشته‌ای زنار دار جان عیسی در صلیب موی تو

3 از پی خون‌ریز جان خاکیان شهربندی شد فلک در کوی تو

4 دیده کافوری و جان قیری کند در سیه‌کاری سپیدی خوی تو

5 از دلت ترسم به گاه صلح از آنک سر به شکر می‌برد جادوی تو

6 بندهٔ دندان خویشم کو به گاز نقش یاسین کرد بر بازوی تو

7 دربدر هر ماه چون گردد قمر دیده شاید آن هلال ابروی تو

8 آهوی تاتار را سازد اسیر چشم جادوخیز و عنبر موی تو

9 جان خاقانی تو داری اینت صید چرب پهلویی هم از پهلوی تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پشت پایی زد خرد را روی تو

شاعر شعر پشت پایی زد خرد را روی تو چه کسی است ؟

شاعر شعر پشت پایی زد خرد را روی تو خاقانی شروانی می باشد.

شعر پشت پایی زد خرد را روی تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر پشت پایی زد خرد را روی تو چیست ؟

قالب شعر پشت پایی زد خرد را روی تو غزل است

مضمون اصلی شعر پشت پایی زد خرد را روی تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی