عالمی را کرده سرگردان از قصاب کاشانی غزل 275

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

عالمی را کرده سرگردان طواف کوی تو

1 عالمی را کرده سرگردان طواف کوی تو می‌نماید کج به مردم قبله ابروی تو

2 پنجه خورشید برمی‌تابد از روی غضب از غرور حسن زور و قوت بازوی تو

3 در رهت از روی شوق ای قبله جان کرده‌ام پشت بر محراب تا دیدم خم ابروی تو

4 رو به هر جایی کسی دارد برای حاجتی هست ما را ای شه درماندگان رو سوی تو

5 در بساط عشق چون پروانه آخر سوختیم ای چراغ عاشقان از اشتیاق روی تو

6 وادی عشق است و در گردن من دیوانه را کار صد زنجیر برمی‌آید از یک موی تو

7 پای تا سر عدل را نازم که در صحرای عشق می‌ستاند باج از شیر ژیان آهوی تو

8 دست کوتاه است از دامان آتش خار را چون کشد قصاب این آتش‌عنان خوی تو

عکس نوشته
کامنت
comment