- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عالمی را کرده سرگردان طواف کوی تو مینماید کج به مردم قبله ابروی تو
2 پنجه خورشید برمیتابد از روی غضب از غرور حسن زور و قوت بازوی تو
3 در رهت از روی شوق ای قبله جان کردهام پشت بر محراب تا دیدم خم ابروی تو
4 رو به هر جایی کسی دارد برای حاجتی هست ما را ای شه درماندگان رو سوی تو
5 در بساط عشق چون پروانه آخر سوختیم ای چراغ عاشقان از اشتیاق روی تو
6 وادی عشق است و در گردن من دیوانه را کار صد زنجیر برمیآید از یک موی تو
7 پای تا سر عدل را نازم که در صحرای عشق میستاند باج از شیر ژیان آهوی تو
8 دست کوتاه است از دامان آتش خار را چون کشد قصاب این آتشعنان خوی تو