- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بخت جوان دارد آن که با تو قرین است پیر نگردد که در بهشت برین است
2 دیگر از آن جانبم نماز نباشد گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
3 آینهای پیش آفتاب نهادست بر در آن خیمه یا شعاع جبین است
4 گر همه عالم ز لوح فکر بشویند عشق نخواهد شدن که نقش نگین است
5 گوشه گرفتم ز خلق و فایدهای نیست گوشه چشمت بلای گوشه نشین است
6 تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم گر نفسی میزنیم بازپسین است
7 حسن تو هر جا که طبل عشق فروکوفت بانگ برآمد که غارت دل و دین است
8 سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب روی تو بینم که ملک روی زمین است
9 عاشق صادق به زخم دوست نمیرد زهر مذابم بده که ماء مَعین است
10 سعدی از این پس که راه پیش تو دانست گر ره دیگر رود ضلال مبین است