1 محشر نمک از غبار ما داشت دیوانگی انتظار ما داشت
2 با دانه و دام راز می گفت صیاد سر شکار ما داشت
3 از بیخبری خبر گرفتیم جای تو دل انتظار ما داشت
1 عشق نیرنگ تغافل با دل بیتاب ریخت همچو گرد سرمه از چشم غزالم خواب ریخت
2 از شکست خاطر ما عشق نقصانی نکرد گرد این ویرانه گل در دامن سیلاب ریخت
1 گر صدق کلامت ندهد بال یقین را پرواز تجرد که دهد روح امین را
2 از شرع تو هرکیش گدازد زخجالت چون موم که بر شعله زند نقش نگین را
1 در محبت از جنون امداد می خواهیم ما دام داریم از خدا صیاد می خواهیم ما
2 در تمنای تو ناز صد گلستان می کشیم خنده از گل جلوه از شمشاد می خواهیم ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به