- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 داد عجز ما ندهد سعی هیچ مشغلهای دسترنج کس نشود مزد پای آبلهای
2 شب خیال آن نگهم گفت نکتهها که کنون صدفغان ادا نکند شکر سرمهسا کله ای
3 غوطه در محیط زند تا حباب باده کشد در شکست ساغر دل خفته است حوصلهای
4 محمل ثبات قدم دارد آب و دانه بهم شمع تا عدم نکند فکر زاد و راحلهای
5 نیست ز انقلاب نفس عافیت مسلم کس در زمین عبرت ما ریشهکرد زلزلهای
6 نیست امتداد نفس بگذر از تامل و بس بر وجود ما ز عدم خط کشید فاصلهای
7 چرخ تیغ زن بفسان خاک بارکرده دهان هر طرف نظر فکنی فتنه زاست حاملهای
8 ناقه بیصدای جرس نی سراغ پیش و نه پس میرود بهدوش نفس باد برده قافلهای
9 بیدل این کلام متین پیش کس مزن به زمین دارد آن لب شکرینگوهر آفرین صلهای