-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی دل بی تو به جان آمد وقتست که باز آئی
2 در آرزوی رویت بنشسته به هر راهی صد زاهد و صد عابد سرگشته سودائی
3 مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست نخواهد شد پایان شکیبائی
4 ای درد توام درمان در بستر ناکامی وی یاد توام مونس در گوشه تنهائی
5 فکر خود ورای خود در امر تو کی گنجد کفر است در این وادی خودبینی و خودرائی
6 در دائره فرمان ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمائی
7 گستاخی و پرگوئی تا چند کنی ای فیض بگذر تو از این وادی تن ده به شکیبائی