ای پادشه خوبان داد از غم از فیض کاشانی غزل 1161

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی

1 ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی دل بی تو به جان آمد وقتست که باز آئی‏

2 در آرزوی رویت بنشسته به هر راهی صد زاهد و صد عابد سرگشته سودائی

3 مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست نخواهد شد پایان شکیبائی

4 ای درد توام درمان در بستر ناکامی وی یاد توام مونس در گوشه تنهائی

5 فکر خود ورای خود در امر تو کی گنجد کفر است در این وادی خودبینی و خودرائی

6 در دائره فرمان ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمائی

7 گستاخی و پرگوئی تا چند کنی ای فیض بگذر تو از این وادی تن ده به شکیبائی

عکس نوشته
کامنت
comment