خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

آب و سنگم داد بر باد آتش از خاقانی شروانی غزل 281

غزل 281 ام از 1365 غزلیات

آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من

1 آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من

2 نیستم یارا که یارا گویم و یارب کنم کآسمان ترسم به درد یارب و یارای من

3 دود آهم دوش بابل را حبش کرده است از آنک غارت هاروتیان شد زهرهٔ زهرای من

4 شب زن هندوی و جانم جوجو اندر دست او جو به جو می‌دید شب حال دل رسوای من

5 هر زن هندو که او را دانه بر دست افکنم دانه زن بیدانه بیند خرمن سودای من

6 چون ببارم اشک گرم، آتش زنم در عالمی شعر خاقانی است گوئی اشک آتش‌زای من

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من

شاعر شعر آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من چه کسی است ؟

شاعر شعر آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من خاقانی شروانی می باشد.

شعر آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من چیست ؟

قالب شعر آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من غزل است

مضمون اصلی شعر آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی