نمی‌داند مگر آنکس از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 89

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

نمی‌داند مگر آنکس مراد از کشف حال آید

1 نمی‌داند مگر آنکس مراد از کشف حال آید که کشف حال را در حال بی‌حالی زوال آید

2 زوال حال آن باشد کمال حال بی‌حالان که درگاه زوال حال بی‌حالان مجال آید

3 اگر چه هر که در کوی هدی باشد به شرع اندر چو در کول جلال آید همه خویش جلال آید

4 ز حال آنگه شود صافی دل بدحال مردی را که از کوی هدی بی‌حال در کوی ضلال آید

5 نهان گشتست حال کشف در دلهای مشتاقان تو آوازی بر آر از دل چنان دل کز خیال آید

6 به جامی عذر یکسان شد سنایی را به هر حالی ز تلخی عیش او دایم همی بوی زلال آید

عکس نوشته
کامنت
comment