1 مدتی شد که یار نامه نکرد رقم عنبرین شمامه نکرد
2 یا مگر کاغذ و مداد نداشت یا مرا لایق به خامه نکرد؟!
1 ماه من هرگه کشاید طره لبلاب را میبرد از جعد هر زن گوش آب و تاب را
2 افکند از رتبه از رخ افکند جلباب را درد انوار جمالش صافی مهتاب را
1 میکنم جان در غم او کندن جانم عبث در وفایش عهد کردم عهد و پیمانم عبث!
2 نالهام بشنید و تأثیری به گوش او نکرد از فراقش گریه و فریاد و افغانم عبث!
1 حضور خویش خواهی جبر ما را تو مغروری به حسن ای بیمدارا!
2 به سیخ ناز مژگانت کشیدی دل دلدادگان مبتلا را!
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به