1 به روشنایی افکار نغز، پی نبرد: قلم که راه نپیمود، جز به تاریکی
2 درین خیال ز دست خیال باریکم: به صورت قلم افتادهام ز باریکی
«دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی» یا بهاختصار «دیدم صنمی»، نخستین تصنیف عارف قزوینی است که سال ۱۳۱۵ ه. ق در دستگاه شور ساخته شد. ,
عارف قزوینی دیدم صنمی را در هجدهسالگی، قبل از آمدن به تهران به عشق دختری ارمنی به نام خانمبالا ساخته است. ,
1 بمرگ دوست مرا میل زندگانی نیست؟ ز عمر سیر شدم مرگ ناگهانی نیست؟
2 بقای خویش نخواهم از آنکه میدانم که اعتماد بر این روزگار فانی نیست
1 من و ز کس گله، حاشا، کی این دهن دارم ز غیر شکوه ندارم ز خویشتن دارم
2 مجوی دشمن من غیر من که من دانم چه دشمنی است که عمری است من بمن دارم