1 حالی نداد روی ز درس ادب مرا بر جرعه ریز ساقی آب طرب مرا
2 از بام اوفتاده مرا طاس می بیار هل تا برند مست بر میر شب مرا
3 جان بر سر لبست و دل از خون لبالبست جام لبالبی بنه ایجان بلب مرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بازم از این واقعۀ دشت بلا یاد آمد خرمن صبر و ثباتم همه بر باد آمد
2 در شگفتم ز چه در هم نشد اجزای وجود زان همه ضعف که بر علّت ایجاد آمد
1 شد چو از باد مخالف سرنگون گشتی آل نبی در بحر خون
2 گفت سالار سپه فردا بگاه اسب باید تاختن بر جسم شاه
1 اندر شب آتش افروز علیست تغییر دهندۀ شب و روز علیست
2 دل گفت علی مصوّر الارحام است گفتم حاشا که صورت آموز علیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به