نتوان شنید وصف رخش را از سحاب اصفهانی غزل 156

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد

1 نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد باید نخست گوش به این داستان نداد

2 فردا نوید وصل به عشاق داده بود امشب عبث نبود که مرگم امان نداد

3 دارد به انتقام کی این دشمنی به من هرگز ز مهر کام مرا آسمان نداد

4 بسیار کس که نام وفا برد بر زبان اما کسی نشانی از این بی نشان نداد

5 دانی ز جور خویش که را داد ایمنی او را که از نگاه نخستین امان نداد

عکس نوشته
کامنت
comment