- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به رستم چنین گفت فرخنده زال که برگیر کوپال و بفراز یال
2 برو تازیان تا به البرز کوه گزین کن یکی لشکر همگروه
3 ابر کیقباد آفرین کن یکی مکن پیش او بر درنگ اندکی
4 به دو هفته باید که ایدر بوی گه و بیگه از تاختن نغنوی
5 بگویی که لشکر ترا خواستند همی تخت شاهی بیاراستند
6 که در خورد تاج کیان جز تو کس نبینیم شاها تو فریادرس
7 تهمتن زمین را به مژگان برفت کمر برمیان بست و چون باد تفت